سر انگشتانم که میسوزد یعنی وقت نوشتن از توست

بیا در خیالم آرام بنشین ؛ میخواهم صدای نفس هایت را بنویسم مهربان.

سال هاست که من با خیالت سر می کنم زندگی را... و با خودت عاشقی!

آری 

کنارم که هستی ، زمان هم مثل من دستپاچه میشود ، عقربه ها دوتا یکی می پرند !

اما همینکه می روی تاوان دستپاچگی های ساعت را هم من باید بدهم! جانم را می گیرند ثانیه های بی تو بودن...

گاهی وقت ها آدم ها از یک جایی به بعد ؛

از یک روزی به بعد؛

از یک نفر به بعد ؛

دیگر هیچ چیز برایشان معنی ندارد.

نه رنگ ها ؛ نه خیابان ها ؛ نه فصل ها...

گاهی وقت ها آدم ها از یک نفر به بعد فقط دلتنگ اند.

و من...