منتظر باید بود ؛ تا زمستان برود ؛ غنچه ها گل بکنند
+ ۱۳۹۸/۱۲/۱۳ | ۱۱:۲۷ | میرزا ...
نگاه به حالایمان نکن!
ماهم خوب میشویم، باران میبارد و با حالی خوش، زیر باران قدم میزنیم و میرقصیم.
اسفند است و بارانهایش و بیخیالی، اسفند است و یک قلپ چای وآرامش...
هرچند که این روزا کمی خستهایم و حالمان خوب نیست، ولی هنوز هم میشود لابهلای تمام دلهرهها به صدای باران و قل قل سماور گوش داد و آرام شد.
میشود به صلابت ساقههای گیاه نگاه کرد و استحکام گرفت.
نگاه به حالایمان نکن عزیزم! قرار نیست همیشه از پشت شیشه باران را تماشا کنیم و در نهایت اندوه، به خیابانهای تاریک و مه گرفته زل بزنیم. قرار است خوشی زیر پوست ما هم بلغزد و صدای لبخندهایمان گوشهای خیسِ خیابان را پر کند.
نگاه به حالایمان نکن جانم، قرار است رد شویم از این درد، قرار است رو به راه شویم...
++نرگس_صرافیان_طوفان