الف _ نون

چه میخواهم از این دنیا ، از این دنیای افسونگر؟!

و نوشتن و نوشتن و نوشتن...

+ ۱۳۹۸/۸/۱۶ | ۱۴:۱۰ | میرزا ...

والقلم و ما یسطرون ( و قسم به قلم و آنچه خواهد نگاشت)

و نوشتن و نوشتن و نوشتن...

نوشتن خاطرات ؛ نوشتن کارای روزمره ؛ نوشتن حال و احوال ؛ نوشتن بغض ؛ نوشتن خنده ؛ نوشتنِ پاییز و برگ های زرد ؛ نوشتنِ زمستان و برف ؛ نوشتنِ بهار و هوای بهاری ؛ نوشتن تابستان و هلو ؛ نوشتن عشق بیستون ؛ نوشتن کتاب و زندگی؛ اصلا نوشتن خود زندگی...

 

و چه لذت عجیب و غریبیست خلق کلمات بر روی کاغذ.

و چه ماناست عشق چندین و چند ساله ی قلم و کاغذ.

عشقی که تاریخ بشریت را رقم زد.

continue

آرامش بخش ترین هدیه خداوند به پدر

+ ۱۳۹۸/۸/۱۵ | ۱۱:۵۳ | میرزا ...

دختردار که شدم روزی هزار بار در گوشش آهنگِ "یه دختر دارم شاه نداره" را میخوانم؛

اتاقش را پر می کنم از خرس و قلب های شکلاتی؛

هرروز میبوسمش و هرازگاهی حرفِ اول اسمش را با گلِ رز قرمز در جعبه ای میچینم...

آنقدر مهم بودنش را تاکید می کنم که خودش هم به این باور برسد؛ که فقط زمانی جنسِ مخالف را واردِ زندگی اش کند که آن بخش از نیازِ محبت های دخترانه اش را فقط او بتواند تامین کند.

متوجهید چه میگویم؟

حیف است احساس دختری را که با جان و دل بزرگش کرده اید؛ یک غریبه که هنوز از راه نرسیده با چند خرس و شکلات و پاستیل دست خورده کند...

 

 

 

پ ن: مگه میشه چیزی بخواد؛ بگی نه اقای قاضی !☝️

مهم ترین فایده گاو بودن

+ ۱۳۹۸/۸/۱۳ | ۰۰:۱۷ | میرزا ...

انشای یک پسر گله دار از شهرستان لامرد استان فارس که برنده جایزه بهترین انشا درسطح کشوری و استان فارس شد...

معلّمی از دانش آموزانش خواست "فواید گاو " را بنویسند..

 نوشته‌ای که در زیر می‌خوانید تمام و کمال انشای آن دانش آموز است:

با سلام خدمت معلم عزیزم و عرض تشکّر از زحمات بی دریغ اولیا و مربیان مدرسه که در تربیت ما بسیار زحمت می‌کشند و اگر آنها نبودند، معلوم نبود ما اکنون کجا بودیم، اکنون قلم به دست می‌گیرم و انشای خود را آغاز می‌کنم...

البته واضح و مبرهن است که اگر به اطراف خود بنگریم در می‌یابیم که گاو بودن فواید زیادی دارد..

من مقداری در این مورد فکر کردم و به این نتیجه رسیدم که مهمترین فایده‌ی گاو بودن این است که دیگر آدم نیست.. بلکه گاو است...

هرچند که نتیجه گیری باید در آخر انشا باشد..

continue

آمده اند که زندگی کنیم

+ ۱۳۹۸/۸/۸ | ۱۸:۱۰ | میرزا ...

آخرش یک نفر از راه می رسد که بودنش ؛

جبرانِ تمامِ نبودن هاست ، جبرانِ تمامِ بی انصافی ها و شکستن ها ...

یکی که با جادویِ حضورش ، دنیایِ تو را متحول می کند .

جوری تو را می بیند ، که هیچ کس ندیده ، جوری تو را می شنود ، که هیچ کس نشِنیده ، و جوری روحِ خسته ی تو را از عشق و محبت ، اشباع می کند ؛ که با وجود او ، دیگر ، نه آرزویی می مانَد ، برایِ نرسیدن و نه حسرت و اندوهی برای خوردن ...

بعضی آدم ها ، خودِ معجزه اند . انگار آمده اند تا تو مزه ی خوشبختی را بچشی ، آمده اند تا دلیلِ آرامش و لبخندِ تو باشند ، آمده اند که زندگی کنی ... 

نرگس صرافیان طوفان